هستم به باد می رود
هستان به باد می رود
بر باد چنگ گیسویت
زلفان به باد می رود
بر آتش تو بی نشان
من آتش آتشفشان
با این حرارت یک جهان
آسان به باد می رود
من می روم بر خان تو
چشم من و دستان تو
هستی ما با دست تو
یک آن به باد می رود
آوای محشر ساز شد
دستان خالی باز شد
رویای پوچ عشق از
دستان به باد می رود
حرمت بدار این اشک را
این غمگسارین اشک را
اشک جدایی گوشه ی
چشمان به باد می رود
غوغای قلب و جان من
سوز دل نالان من
از سوز دل بین عشق را
نالان به باد می رود
تَرکم نما، ترکم نما
یا بشنو و درکم نما
کز کفر چشم مست تو
ایمان به باد می رود
باز آ دمی بر سفره ام
نانی بده، دیوانه ام
با نان مهرت روز و شب
دندان به باد می رود...
میم و حا...
نظرات شما عزیزان: